ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چند مدت بود که توفیق اینکه شب در روستا بخوابم برایم میسر نمی شد تا اینکه چند روز پیش قسمت شدتادرمنزل پدرم ودراتاقی که سالیان سال با خاطرات شیرین آن می خوابیدم بمانم ولی باتمام شوقی که داشتم ناگهان برنامه ای تمام ذوقم راکور کرد .وقتی برای نماز به مسجد رفتیم ودرحال برگشتن بودیم نزدیک خانه پدرم که شدم دیدم هاله ای ازدود تمام محله راگرفته است که واقعا نفس کشیدن برای من که مشکل تنفسی نداشتم دشوار شده بود وای به حال آن پیرمردیاپیرزنی که درحالت عادی هم به زورنفس می کشد 0درابتدا گمان کردم که جایی آتش گرفته که پدرم گفت این دود برای ما عادی شده وتاکنون هیچ ترتیب اثری برایش نداده اند این دود ازچاههای ذغال می آید .واقعا جای تاسف دارد برای آنانکه ادعا دارند می خواهند برای این روستا کاری انجام دهند ....آیا چیزی به اندازه سلامتی برای انسان ارزش دارد یاخیر؟ چرا شورای اسلامی روستا تاکنون اقدامی نکرده است ؟ چرا بهداشت روستا که کارش رسیدگی به این نابسامانی ها می باشد اقدامی نکرده ؟ فقط علامت ؟؟؟؟؟؟ چه کسی و چه زمانی جواب خواهند داد خدا می داند وبس ؟ خلاصه ان شب درمرق خوش نگذشت .