مرق - شهرزیبای کوچولو

خبرات به روز در شهر مرق

مرق - شهرزیبای کوچولو

خبرات به روز در شهر مرق

«ما نباید از طبیعت فقط لذت ببریم بلکه باید شیوه لذت بردن را از آن بیاموزیم»

طبیعت دستان پذیرای خویش را به سوی ما دراز می کند و ما را فرا می خواند تا از زیبایی اش بهره مند شویم ، اما ما از سکوتش می هراسیم و به هیاهوی شهر ها می گریزیم تا در آنجا مانند گوسفندانی گریزان از چنگال گرگی وحشی ، در هم توده شویم.

ای زمین تو چه زیبایی و شکوهمند!

من شنیدم جویباری مویه می کرد، مانند بیوه ای که بر مصیبت مرگ فرزند خویش شیون می کند ، پرسیدم : چرا می گریی ای جویبار پاکیزه ی من ؟

و جویبار پاسخ گفت: زیرا ناگزیرم به شهری بروم که در آن آدمی مرا خوار می شمارد، نوشیدنی های دیگر را به من ترجیح می دهد، مرا رفتگر زباله هایش می سازد، خلوصم را می آلاید و شفافیتم را تیره می سازد.

در این هنگام خورشید از پشت ابرها بالا آمد و نوک شاخه ها را با تاجی از طلا زراندود کرد. این زیبایی را تماشا کردم و از خود پرسیدم : چرا آدمی باید آنچه را که طبیعت بنا کرده است ویران کند؟؟؟

کسانی که بیشتر زندگیشان را در شهرهای پرجمعیت گذرانده اند، چیز زیادی درباره ساکنان دهکده های کوچک گوشه و کنار نمی دانند. جریان تمدن مدرن ، ما را با خود برده است.ما فلسفه ی آن زندگی ساده و زیبا را فراموش کرده ایم. اگر سرمان را برمی گرداندیم و نگاه می کردیم، بی تردید آن زندگی را می دیدیم که در بهاران می خندد، زیر خورشید تابستانی می خوابد، در پاییز درو می کند و در زمستان به استراحت می پردازد. 

طبیعت مرق جای گفتن ندارد بلکه باید آنرا حس کرد ودرباره اش ابراز کردو...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد